حالا دیگه همه میدونن!

دخترم

سلام دخترم سه ماهش تموم شده و شکر خدا بزرگ شده این چند ماه خیلی سختی کشیدم خصوصا دو ماه اول نابود شدم فقط الان گلابتونم کنارم خوابه گاهی وقتا باورم نمیشه این منم که ازدواج کردم و یه بچه هم دارم فکر میکنم همش خواب بوده دوست جونا برام دعا کنید داریم سعی میکنیم از،این خونه بریم مادرشوهرم اینا خیلی عصبیمون کردن دعا کنید بشه دعا کنید بتونیم
2 شهريور 1395

بدون عنوان

دخترم گلناز بامداد شنبه ۲۵ اردی بهشت ساعت ۲:۳۵ به دنیا اومد   ولی حال من اصلا خوب نیست برام دعا کنید
6 خرداد 1395

بدون عنوان

فقط چند روز تا اومدنت مونده دختر نازم   ولی من نمیخوام تو رو با دیگرون شریک باشم میخوام فقط مال من و بابا سجاد باشی کاش عروس اول نبودم کاش نوه اول نبودی کاش نتیجه اول نبودی کاش نویره اول نبودی کاش فقط دختر ما بودی کاش فقط مال من و سجاد بودی
13 ارديبهشت 1395

سلامی بعد از مدت ها

سلام به همه اون کسایی که هنوز میان اینجا دیگه از وقتی واتس آپ و تلگرام و اینستا اومده اینجا واقعا سوت و کور شده دلم میخواد بنویسم چیزایی که خیلی وقته تو دلم مونده و همیشه میدونم که اینجا بهترین جا برا نوشتنش هست چون اینجا فقط مال خودمه و یه سری آدم وجود دارن که منو نمیشناسن و میتونم راحت حرفام رو بزنم روزای سخت منم یه جورایی تموم شد و شب عروسیم شد بهترین شب زندگیم البته اینو بگم زندگی کردن با خانواده سجاد تو یه خونه(البته تو دو طبقه مجزا) یه کار بینهایت اشتباه بود من همیشه فکر میکردم خودم کار به کسی ندارم دیگزان هم کاری به کارم ندارن اما بازم این بزرگ ترین اشتباه زندگیم بود از دخالت هاشون و حرفاشون خیلی عصبی میشم من بدبخت...
28 فروردين 1395