حالا دیگه همه میدونن!

خبر جدید اینکه....

1392/6/30 19:50
نویسنده : تارا
600 بازدید
اشتراک گذاری

خبر جدید اینکه دلم بدجور گرفته....

 

قضیه رو هول دادم تو بغل خدا که خودش هواشو داشته باشه!

 

خسته شدم ازبس بهش فکر کردم!

 

10 روز دیگه تا پایان همه نذرهایی که کرده بودم مونده!

 

بعد میام مفصل تعریف میکنم

 

پسندها (1)

نظرات (22)

بابای ملیسا
30 شهریور 92 21:47
با سلام . ملیسای خوشگل ما امروز دو ساله شد . به همین منظور به عنوان یک پدر بر خودم واجب دیدم تا امروز رو با عکسهای جدیدش براش به یادگار بزارم . خیلی خوشحال میشیم اگر به کلبه حقیرانه ولی پر از عشق و صفای ملیسا قدم بزارید و با نظرات و تبریکهای قشنگتون ملیسا و روزگار قشنگش رو بهره مند کنید . منتظر حضور شما هستیم .
مامان نفس طلایی
30 شهریور 92 22:55
خیره
مامانِ عسل
1 مهر 92 9:03
سلام ما منتظر خبرهای خوبیم. ما فقط یه تارای شاد و سرحال می خوایم. همین
آسمان من
2 مهر 92 12:09
تنهــــــــــــــا که باشی گاهی آرزو میکنی یک نفر اسمت را صدا کند. حتِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِــــــــــــــــــــی اشتباهی.......
آسمان من
6 مهر 92 9:16
آن‌قدر مهربان بود براي اينکه مردم در زمستان سرما نخورند سرشان کلاه مي‌گذاشت و در فصول ديـــگر کلاه‌شان را بر مي‌داشت.
ما(من و گاهی بابا)
8 مهر 92 18:10
خیر باشه
مامان روژینا
16 مهر 92 1:42
سلااااااااااااااااااااااام تارا جونم می دونم که باهام قهری و الان می گی خیلی بی معرفتم ولی به خدا من همیشه به یادتم چیکار کنم که اکسپلورر ندارم و با فایر فاکسم نمی تونم رمزت و بزنم عزیزم تو که هنوز هوای دلت ابریه ایشاا... زودتر مشکلاتت حل می شه
سودابه
17 مهر 92 0:29
روزت مبارک دخملییییییییییحالا برو وبم رو بخون
مامان نفس طلایی
19 مهر 92 0:48
چه خبر؟
سودابه
26 مهر 92 0:05
حاجیان جمعند دور هم همه پس کجا رفته حسین فاطمه حاجیان رفتند یکسر در منا پس چرااو رفته سوی کربلا او به جای موی سر، سر میدهد قاسم و اکبر و اصغر میدهد سعی حج او صفا با خنجر است مروه اش قبر علی اصغر است عید بر شما مبارک ]
حامی
28 مهر 92 20:56
پس چی شد خاله جوووووووووووووون تارا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خبری نیست ازتونننننننننننننننن...
مامان فاطمه
1 آبان 92 14:22
خورشید شکفته در غدیر است علی باران بهار در کویر است علی بر مسند عاشقی شهی بی همتا ست بر ملک محمدی امیر است علی عید غدیر خم بر شما مبارک
بابای حامی
2 آبان 92 22:59
لبخند بزن و بگذار همه بدانندکه امروز بسیار قوی تر از دیروزت هستی……
سودابه
5 آبان 92 15:18
تارا جون دارم میرم زیر تیغ جراح اگر مردم هم حتما بیا تو وبم و بگو بالاخره کارت چی شد و به کجا رسید.تا از نگرانیت دزر بیام
سودابه
11 آبان 92 22:55
سلام .دلم پوسید بس که کنج خونه وبم کز کردم و منتظر حضور دخملیام شدم تا خبری از نی نی هاشون بدن بهم.این شد که گیوه ام رو ورکشیدم و چادر و چاقچور کردم تا یکی یکی به همتون سر بزنم ببینم سلامت هستین الحمدالله؟میدونین قراره برم پام رو جراحی کنم گفتم قبلش یه دیداری تازه کرده باشم و حلال واری بطلبم.خوب خدارو شکر که شما سرتون گرمه وسلامتین.زنده باشین
یک عاشقانه آرام
15 آبان 92 12:27
تارا کجایی نگرانتم چه خبر؟
سارا و احمد
22 آبان 92 15:48
خوبی ابجی گلم؟ گوشیم ی مدت دست اقا حمد میمونه خرابه بردن درستش کنن..اینترنتم قطع بود ولی اگر بدونی دلم چقدر هوات داره این روزا... دوست با وفا ی من.....دلم خیلی گرفته....
ما( من و گاهی بابا)
6 آذر 92 6:03
سلام خوبی؟
مامان نفس طلایی
6 آذر 92 14:32
سلام دوستم .. خوبی؟ کجاهایی؟ چه خبر؟ معلومه که خدا می بخشه .. یه حدیث خوندم با این مضمون که خدا از توبه بنده خودش بیش از عقیمی که صاحب فرزند شده خوشحال میشه ... درسته ما بنده های خوبی نیستیم و هی توبه می کنیم و هی توبه می شکنیم اما باید حواسمون باشه خوب خدایی داریم .. یه خدای خوب و مهربون ... باید از خودش بخوایم که کمکمون کنه و سر عهدمون بمونیم ... البته خودش کمک می کنه باید خودمون پامون و بذاریم رو نفس مون .. انشالله که خدا آنی و کمتر از آنی ما رو به حال خودم وانگذاره ... ازت بهم خبر بده .. چی شد اخر کاراتون؟
یک عاشقانه آرام
10 آذر 92 12:15
برا چی پست نمیذاری؟ خصوصی
✘ فاطمــﮧ جـפטּ ✘
12 آذر 92 21:06
الهی هیچ وقت دلت نگیره
دوتا
20 آذر 92 21:33
دختر وی چت نداری؟؟؟ اگه داری آیدیت و بده ادت کنم کلی با هم بچتیم